در آغـــوش خودم هستـــم!
مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!
نه چنـــدان با لطافتــــ
نه چنـــدان با محبتــــ…
امـــا
وفـــادار….وفـــادار….
در آغـــوش خودم هستـــم!
مـــن خودم را در آغوش گرفتـــه ام…!
نه چنـــدان با لطافتــــ
نه چنـــدان با محبتــــ…
امـــا
وفـــادار….وفـــادار….
خدایا یه سوال....؟؟؟
تو رو به خودت قسم راستش رو بگو....
چرا باز پر بغض شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نکنه باز تنهام گذاشتی؟...!
به اندازه ی تمام بودنت ....
بعد از رفتنت "نابودم" کردی....!!!!!!!!
این روزها..
هر نفس درد است
که میکشم!!!
در نبودنــت"
ای کاَش یا ّبودی
یا اصلا نبودی!!!
این که هستی
و کنارم نیستی...
دیوانه ام می کند"
بفهم بی انصاف!!!
نوشت قم حا...
همه به او خندیدند...
گریست...
گفت به غم هایم نخندید که هر جور نوشته شود درد دارد...
برای آدم نابینا میان الماس و شیشه فرقی نیست...!!
......
...
..
.
اگرکسی قدر تو را ندانست فکر نکن تو شیشه ای... او نابیناست..!
گفتی دوستم داری به اندازه ی قطرات بارانی که بر روی صورتت می ریزد....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ومن هم دوستت دارم بدون توجه به چتری که روی سرت گرفتی!!!!!!!!
به سلامتی اونایی که ....
هزار تا خاطر خواه دارن ولی دلشون گیر یه بی معرفته.....!!!!!!
دوستی در زبان انگلیسی
در زبان انگليسي ، واژه هاي :
FriEND ( دوست ) ...
BoyfriEND ( دوست پسر ) ...
GirlfriEND (دوست دختر ) ...
BestFriEND (بهترين دوست ) ...
همگي سه حرف END (خاتمه) را بهمراه دارند ...
اما کلمه FamILY ( خانواده ) سه حرف " ILY " را دارد ، که همان مخفف " I Love You " مي باشد ...
و جالب است بدانيد :
FAMILY = Father And Mother I Love You
گاهی وقتها ...
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!
ایستـاده ..
و ..
لبخــــند زنـــان !
پـایـش را ..
رویِ گلـویـــم فـشار میـدهـد ..
تنــــهـایـی !
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال....
تنهاییم...
را با باکسی قسمت نخواهم کرد..
یکبار قسمت کردم ،
چند برابر شد..
آرام آرامم …
مثل مزرعه ای که تمام محصولاتش را ملخ ها خورده اند …
دیگر نگران داس ها نیستم …
یادت باشد
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...
حواست باشد ؛
دل شکسته ، گوشههایش تیز است.
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...
صبور باش و ساکت.....
میدانی درد چیست ؟
نگاهت که رفت …
نه !!!
شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
دل شکسته ام …
نه!!!
اعتمادی که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
تنهاییم …
نه!!!!
نمیدانی .
تو نمیدانی که دختر بودن درد است .
دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود.
دختر که باشی راحتر میشکنی .
دختر که باشی نگاه ها فرق دارند .
حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند….
دختر بودن گاهی واقعا یک درد است …. !
انگار ولگرد شده بودم…
انگار…
انگار ولگرد شده بودم…
به جستجوی نشانی ات به تمام جهان سر زدم اما نبودی…
به دور رفتم حتی به سرزمین خوشبختی در افسانه های پدربزرگ که حقیقت نداشت…
هیچ کس نبود…
انگار تو هم ولگرد شده بودی…
می گویند : سـاده نیست . . .
گذشتن از كسى كه گذشته هایت را ساخته و آینده ات را ویران كـرده ...!!!
امـا من گذشتم . . .
نمی نویسم …..
چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی
چون…
نمی نویسم …..
چون می دانم هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی
حرف نمی زنم ….
چون می دانم هیچ گاه حرف هایم را نمی فهمی
نگاهت نمی کنم ……
چون تو اصلاً نگاهم را نمی بینی
صدایت نمی زنم …..
زیرا اشک های من برای تو بی فایده است
فقط می خندم ……
چون تو در هر صورت می گویی من دیوانه ام.
"دیگر بهانه ات را نمیگیرم "
خیالت همه جا با من است
و زندگی زیباست
فقط از اینکه دیگران دیوانه صدایم میکنند
کمی آزرده ام
وقتی دیر رسیدم...
با دیگری دیدمت ...
فهمیدم گاهی ...
( هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است.)
من برای تو چتری بیش نبودم....
....
باران که تمام شد فراموشم کردی...!
حرفه اضافه نمیزنم فقط ....
واااااااااای از وقتی که آدم دلتنگ یکی بشه..!!!!
پارسال با او زیر باران راه می رفتم
..
..
امسال راه رفتن او با دیگری را زیر باران اشک هایم یافتم
..
.
شاید باران پارسال اشک های کس دیگری بود...
بی هیچ بهانه تو را بخاطر آوردم...
دوست داشتن شاید همین باشد:"بی بهانه یاد کردن"
خاطرات خیلی عجیب اند
گاهی اوقات میخندیم به روز هایی که گریه می کردیم...!
گاهی گریه میکنیم یه یاد روز هایی که میخندیدیم...
اون کسی رو که دوسش داشتم آدم با گذشتی بود
.
.
.
از من هم گذشت..!!!!!
یاد سهراب بخیر..
آنکه تا لحظه ی مرگ با پرشان حالی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود یا نشود مرا غمی نیست
اما "نفسم" می گیرد در هوایی که نفس ها ی تو نیست...
دلم به بهانه ی همیشگی گریست
بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست همیشه نیست....!!!!!!!!